سال 89تا 91 سالهای تکرار نشدنی بود
این سالها با آرزوی اینکه یه روز بهت میرسم گذشت
بزرگ تر که شدم دیدم رسیدن فقط کافی نیست
خوشبخت شدن هم نیاز هست و موانعی وجود داره که
اگر بهت میرسیدم خوشبخت نمیشدیم پس
خودخواهی رو کنار گذاشتم برات آرزوی خوشبختی کرد
پس یه روز اگه خواستی بفهمی چرا جلو نیومدم ازم نپرس چون قفل میشم و پیش خودت هم فکرت هزار جا نره
من باختم به سرنوشت اما تقصیر من نبود بهم تقلب رسوندن این مسیر تهش بن بسته واسه همین وسط راه برگشتم
بعدا اونایی که تا ته مسیر هم رفته بودن گفتن خوب شد برگشتی بن بست بود
امشب تمام غربت خود را گریستم ...برچسب : نویسنده : fhamedrezaei19954 بازدید : 17