اخرین زمستان سرد پاییزی

ساخت وبلاگ

کاش میشد برگشت نه برای همیشه، بلکه فقط یک لحظه خاص گذشته رو زندگی کرد و بعدش مرد

بچه که بودیم میگفتیم بزرگ میشیم و مستقل و آزاد میشیم و هر کسی میشنید سکوت میکرد و راستش رو نمیگفت

ولی الان که بزرگ تر شدم فهمیدم اونها حتما در دلشون مسخره میکردن بزرگ شدن و مستقل شدن کجا بود

اگه خانواده دستت رو نگیره میوفتی زمین

بزرگ شدی انقدر برای پول باید بدویی که دیگه از این فکرا به سرت نزنه

بنظرم هرکی پول نداره زندگی نمیکنه و از زندگی لذتی که باید رو نمیبره اینو تو 30سالگی بعد کلی کار و گشتن توی محیط ها میگم

ولی این حقمون نبودما هم سوختیم ..

امشب تمام غربت خود را گریستم ...
ما را در سایت امشب تمام غربت خود را گریستم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fhamedrezaei19954 بازدید : 16 تاريخ : چهارشنبه 16 اسفند 1402 ساعت: 15:46